این اشک نیست که آدمیان ...امروز قی می کنند...
این رشک نیست که فردا...
در این تقاطع سیر می کنند...
این مشک نیست که سوراخ های دماغشان را ز او پر می کنند...
این تش نیست که برخرمن عاشقان درو می کنند...
این روایت سوختن شرف است کین بار به سردابه شعار وضو می کنند...